1 )سن دقیقش معلوم نیست . تنها از طریق اشارات جسته گریخته ای تو داستانها ، یه سری تئوری ها مطرح شد . در داستانHis Last Bowکه جزو آخرین داستان ها هم هست ، زمان اتفاقات در سال 1914 میگذره و سن هلمز حدود 60 سال گفته میشه که رو این حساب تاریخ تولدش به 54 برمیگرده و البته یه سری تاریخ های ضد و نقیض با این بوده که باعث شده بعضی ها تاریخ تولد هلمز رو برای سال 61 بدونن .
2 )درباره خانواده هلمز اطلاعات خیلی کمی داده شد . پدر و مادرش به هیچ عنوان اشاره نشدن و خود هلمز فقط یکبار گفته که اجدادش جزو سران کشور بودن و در یک داستان هم هلمز میگه یکی از اجدادش هنرمند فرانسوی ( ورنت ) بوده
3 )برادرش ( مای کرافت ) هفت سال از شرلوک بزرگتره و یه شغل رسمی دولتی داره و تنها در سه داستان ظاهر میشه و در یک داستان فقط اشاره میشه بهش . او حتی از شرلوک هم باهوش تر بوده ولی شور و شوق شرلوک رو نداشت و همش اوقاتش رو در کلابDiogenseمیگذروند . کلابی خیالی که توسط دویل پدید اومده . جایی که به گفته هلمز یه سری ترد شدگان جامعه میرفتن و در سکوت میشستن .
4 )جان واتسون تا قبل از ازدواجش در سال 87 با هلمز همخانه بود که بعد از مرگ همسرش دوباره این شیوه زندگیش ادامه پیدا میکنه .
5 )تنها در چند داستان بود که احساسات درونی هلمز نمایان میشه . در داستان
" The Adventure of Three Garridebs "واتسون در درگیری با یک شخصیت منفی شدید زخمی میشه . اون وقتی عکس العمل هلمز رو میبینه میگه :
( زخم ارزشش رو داشت ، حتی ارزش زخمای بیشتری داره وقتی که عمق وفاداری و عشقی رو که زیر اون ماسک سرد پنهان شده ببینی . اون چشم های شفاف و سنگی برای یه لحظه تار و کدر شد و لبهای محکش لرزید .برای اولین بار متوجه یه قلب بزرگ به اندازه همون مغز بزرگ شدم . تمام این سالهایی که صادقانه و بدون چشمداشت خدمت کردم در این لحظه به اوج رسید )
6 )هلمز در داستان" His Last Bow "میره به مزرعه ای کوچک به اسمSusse/xو خودش رو بازنشسته میکنه . او شروع میکنه به نگهداری زنبور و یک کتاب هم دربارشون مینویسه . تنها در داستان" Lion's Mane "هستش که در دوران بازنشستگیش میره سراغ یه پرونده .
7 )چگونگی مرگ شرلوک هلمز نامشخص موند .
8 )بسیار شه بود . بر عکس کارهای تحقیقاتیش . هلمز وسواس خاصی رو مدارک و رومه ها و نوشته هاش داشت . گویا ماه ها اینها روی هم تلمبار میشده .
9 )عادت غذایی خیلی بدی داشت . تا مرز مرگ از کمبود غذا هم پیش میرفت . بیشتر این ها هم مربوط به مواقعی بود که درگیر یه مسئله جنایی و معمایی بود.
10 )زیاد معتقد به وجدان و اخلاقیات نبود . بسیار رک بود و با زبونش خیلی ها رو آزار داده بود.
11 )به قدری پیپ و سیگار میکشید که حتی واتسون پیپ کش هم اذیت میشده از دود زیاد محیط اطراف هلمز
12 )عاشق خودنمایی بوده . مخصوصا جلوی واتسون و همکارهای پلیسش .
13 )قبل از واتسون تنها دوستش آن هم به مدت دو سال کالج ( ویکتور ترور ) نام داشت .
14 )در یک جمع بندی کلی از داستان ها به نظر میاد که هلمز از بیماری افسردگی وAsperger Syndromرنج میبرده
15 )نسبت به تمیزی بدنش وسواس داشته
16 )معتاد به کوکائین و مورفین . طبق گفته خودش موقعی که مغزش کار نمیکرد کوکائین به کار می انداختتش . البته در قرن 19 اینها در انگلستان مجاز بود .
17 )هم هلمز و هم واتسون کشیدن پیپ و سیگار جزو کارهای روزانشون بود . البته واتسون مخالف استفاده هلمز از کوکائین بود . در داستانهای آخر گفته تونسته ترکش بده ولی دوباره میگه هلمز هنوز معتاد مونده ولی استفادش کمتر شده .
)در آمد هلمز بیشتر از پاداش ها و هدیه هایی بوده که به خاطر حل جنایت ها و مسئله ها میگرفته و اشاره های واضحی نمیکنه . در حد اینکه بگه من با فلان پاداش ، کل زندگیم تامین شد و غیره .
19 )تنها زنی که بر هلمز تاثیر گذاشت ( آیرین آدلر ) بود که تنها در داستانA Scandal in Bohemiaظاهر شد. طبق گفته واتسون این زن تنها با اصطلاح (the woman) از دهان هلمز خارج شد . هر چند که هلمز تو هیچ کدوم از کتاب های مستقیم اشاره ای به این قضیه نکرد .
20 )هلمز ازدواج کرد. ولی فقط در یک داستان برای اینکه پی به جواب معمای یه قتل ببره ( با همکاری همون خانم البته )
21 )کلیدی ترین جمله شرلوک هلمز درباره خانم ها ( طبق گفته واتسون )
(( من براشون زیاد چیزی تعریف نمیکنم ، زن ها قابل اعتماد نیستن . حتی بهترینشون ))
22 )تبحر عجیبی در تغییر قیافه و ظاهر سازی داشته . این کار رو تو داستانهای مختلفی انجام داده ، جوری که واتسون هم نتونسته متوجه قضیه بشه .
23 )شرلوک و واتسون ، هر دو اسلحه گرم حمل میکردن و در چند داستان هم باعث مرگ چند شخصیت شدن
24 )هلمز در یکی از داستانها برای تغییر دکور دیوار آپارتمانش رو با اسلحه سوراخ سوراخ میکنه !!!
25 )علاقه خاصی به عصا داشته و اکثر اوقات با خودش حمل می کرده .
26 )یک شمشیر باز حرفه ای ( طبق گفته واتسون ) . البته در هیچ کدوم از داستانها اشاره مستقیم به شمشیر بازی نمیشه .
27 )سلاح و شی مورد علاقش یهRiding Cropبوده . ( از همین شلاق های خوشگلی که مخصوص اسب سواریه)
28 )یک مشت زن حرفه ای بوده . (( مشت زنی بدون دستکش بوکس ))
29 )هنرهای رزمی رو بسیار خوب میشناخته و در کل هنر دفاع شخصی بسیار بالایی داشته و به واتسون گفته که تمامی اونها بدردش خوردن .
30 )در عین باهوشی تو اولین کتاب به واتسون میگه که نمیدونسته زمین دور خورشید می چرخه . اعتقاد داشته که این جور موارد نسبت به کارش ربطی نداره .
31 )از فلسفه هیچی نمیدونسته
32 )ویولن نواز خیلی خوبی بوده و عاشق شطرنج هم بوده .
33 )زبان لاتین بلد بوده و همچنین خطوط باستانی رومی رو هم بلد بود .
34 )در داستانهای مختلف نقل قولهایی از کتابهای ادبی معروف نقل میکنه
35 )در طی سالها خیلی از روش های هلمز در صحنه های جرم واقعی به کار گرفته شد . در حالی که زمانی که سر آرتور داشت اون داستانهای رو مینوشت . خیلی از روش های هلمز حالت خیالی داشت .
36 )در دنیای ادبیات دو شخصیت کاراگاه بودن که روی هلمز تاثیر زیادی گذاشتن :
الف ) آگوست دوپون-خلق شده توسط سر آرتور کنان دویل
ب ) موسیو لکوگ-خلق شده توسط امیله گابریو
37 )از طرفی شخصیت هایی هم بودن که از هلمز تاثیر گرفتن مانند ( پوآرو و لرد پیتر ویمزی ) . هر چند که فضای علمی حاکم بر داستانهای هلمز دیگه تو این داستانهای به کل حذف شد .
38 )در هیچ کدام از داستانها هلمز ( کلاه ) معروفش رو نمیپوشه و در اصل ( سیدنی پوگت-نقاش کتابها ) بوده که برای اولین بار هلمز رو با اون کلاه میکشه .
(( سریال شرلوک به طور خیلی زیبایی این قضیه رو ارجاع میده . البته از طریق عکاس ها ))
39 )یکی از دیالوگ های معروف هلمز اینه ((Elementary , my dear Watson)) (( پیش و پا افتادست ، واتسون عزیزم )) که در خیلی از اقتباس های تصویری هم به کار رفته .
ولی در هیچ کدوم از داستانهای این دو تا جمله با هم به کار نمیره . بلکه در داستانهای مختلف شرلوک ، واتسون رو (( عزیزم )) خطاب میکرده و تنها در یک داستان واتسون بعد از دیدن چیزی فریاد میزنه (( عالیه )) و شرلوک بعدش میگه (( پیش و پا افتادست ))
40 )بعد از مرگ هلمز در داستانThe Adventure of the Final Problem، آرتور کنان دویل به مدت 8 سال تحت فشار مردم بود تا اینکه داستان ( هیولای باسکرویل ) رو مینویسه که ماجراهاش قبل از مرگ هلمز رخ میده . با اینکه داستان محبوبیت داشت ولی هنوز مردم از داستانی که قبل مرگ هلمز رخ داده بود ، راضی نبودن . دو سال بعد ، سر آرتور شخصیت هلمز رو احیا میکنه و به مدت 24 سال درباره این شخصیت مینویسه .
درباره این سایت